loading...
I.Z.S.F رزم باستانی وپهلوانی پرثوآ
سمبل پرثوآ بازدید : 563 جمعه 31 شهریور 1391 نظرات (3)

سایت مازند پرثوآ برای اوین باردست به ساخت یک انجمن پرثوآیی کرده است که کاربران محترم می توانند درآن مطلب ،عکس،فیلم هایشون رابگذارند تا  بازدیدکنندگان وکاربران دیگر بتوانند آن را ببینند غیرازاین ها این انجمن برای بحث وگفتگو درست شده است که نه تنها پرثواکاران بلکه بازدیدکنندگان وکاربران محترم می توانند به بحث گفتگو درباره ی سبک های رزمی بپردازند.

باتشکرمدیرسایت

سمبل پرثوآ بازدید : 721 پنجشنبه 30 شهریور 1391 نظرات (1)

ایده اصلی ارائه ورزش رزم پهلوانی(پرثوآ)درسال ۱۳۶۰  توسط استاد فقید*پهلوان رحمت شکری*که ازپیشکسوتان وپهلوانانورزش بومی محلی وباستانی بود ارائه گردید.

درآن زمان شش تن ازفرزندان وی دررشته های مختلف رزمی مشغول فعالیت بودندوبه صورت مداوم به تمرینات رزمی می پرداختندابتدااستاد انان رابا شیوه ه های کشتی سنتی ومبانی ورزشهای پهلوانی آشناکردوتوصیه نمود تاضمن آشنایی باهنرهای رزمی مشرق زمین به مطالعه در شیوه های رزمی مناطق بومی ایران زمین بپردازندوآن رابازیابی نمایندشیوه هایی که ریشه درتاریخ ازمنه ایران داشته است.

براساس این ایده راتوسعه دادند تابدانجاکه تحقیقات دراین زمینه منتهی به ارائه شیوه جدیدی از رزم ایرانی(که نشاط گرفته از اصول رزم ایران درادوار گذشته بود)گردید که آنرا می نامند.

                                                   

 

سمبل پرثوآ بازدید : 1163 چهارشنبه 29 شهریور 1391 نظرات (0)

 

رستم آميخته­ايي از افسانه و واقعيت است. نه مي­توان يكسره افسانه­اش پنداشت و نه به كل واقع­اش دانست. آنجا كه پاي زورمندي و توانايي­هاي جسماني به ميان مي­آيد، سيماي رستم رنگ افسانه مي­گيرد. آنجا كه رفتارها و خصلت­هاي برخاسته از طبيعت، سيرت و نهاد آدمي پيش مي­آيد به انساني واقعي تبديل مي­گردد. بارزترين خصلت رستم، نجات دادن و ياري كردن درماندگان و گرفتاران است. رستم هفت خوان وحشتناك و مرگبار را پشت­سر مي­گذارد به مازندران مي­رود و كيكاووس و پهلوانان نامدار ايراني را كه به اسارت ديو سپيد درآمده و در ژرفاي غاري بينايي­شان را ازدست داده­اند، از اسارت مي­رهاند و با كشتن ديو سپيد و چكاندن خون جگر او در چشمهاشان، بينايشان را با آنها باز مي­گرداند. نخستين تصويري كه از پهلواني رستم در شاهنامه مي­بينيم كودك خردسالي است كه كمتر از 10 سال دارد و به ياري مردم كوچه و بازار مي­شتابد و چون به برنايي مي­رسد پشت و پناه سپاه ايران در يك دوره جنگ­هاي طولاني بين ايران و توران مي­شود. رستم با تمام زورمندي و قدرت افسانه­ايش از خصلت­هاي طبيعي بشري عاري نيست. اين مرد افسانه­ايي بيم­ها و اميد­ها و نگراني­هاي واقعي يك انسان را دارد. او حتي در آستانه مرگ به نتيجه نابودي خويش نمي­انديشد و بيشتر افسوس و دريغش از اين است كه با مرگ او، افراسياب (دشمن قسم خورده ايرانيان) كامروا مي­باشد.

رستم تكيه­گاهش در همه حال خداوند است او در نبرد با افراسياب از كردگار توانا داوري مي­خواهد:

گر اين گردش جنگ من داد نيست           روانم بدن گيتي آباد نيست

ور افراسياب است بيدادگر               تو بستان زمن زور و دست و هنر

رستم پهلواني آزاده و آزادمنش است، زير بار حرف زور نمي­رود، تن به حرف ناروا نمي­دهد. در برابر زورگويي مي­ايستد حتي اگر زورگو و نارواگو كاووس شاه باشد. كاووس شاه كه در جريان تاخير كردن رستم در آمدن از زابل به قصد مقابله با سپاه توران به سركردگي سهراب (پسر ناشناخته رستم) به ايران تاخته است به شدت عصباني مي­شود و به سپهدار طوس مي­گويد رستم را بر دار كند. چرا كه در آمدن تاخير كرده و فرمان شاه را بي­اهميت نگاشته. رستم در برابر كيكاووس و انجمني از نامداران ايران، كاووس شاه را مورد هجوم طوفان خشم خود قرار مي­دهد:

چو خشم آورم شاه كاووس كيست            چرا دست يازد به من طوس كيست؟

چرا دارم از خشم كاووس باك                  چه كاووس پيشم چه يك مشت خاك

و از ايمان و اعتقاد به خداي يگانه و اين كه او تنها آفريننده پروردگار است و بنده هيچ شاه و شهرياري نيست، چنين ياد مي­كند:

سر نيزه و تيغ يار من­اند           دو بازو شهريار من­اند

چه آزاردم او نه من بنده­ام             يكي بنده آفريننده­ام

چنين است سيماي پهلوان بي­همآوردي كه پا به كلان­سالي گذاشته و ناخواسته و ناگزير در آخرين نبرد خود به رزم اسفنديار مي­رود و شاه بيت شاهنامه را جان مي­بخشد.

سمبل پرثوآ بازدید : 628 سه شنبه 28 شهریور 1391 نظرات (3)

 

در اين قسمت از سلسله مطالب تاريخي با يكي ديگر از قهرمانان ملي ايرانيان آرش كمانگير آشنا مي­شويم:

داستان شورانگيز آرش كمانگير آرش كمانگير به خوبي مي­رساند كه ايرانيان تا چه حد ميهن­پرست بوده­اند و تا چه اندازه براي اعتلاي وطنشان جان­فشاني مي­كردند. ابوريحان در آثارالباقيه چنين نقل مي­كند. هنگامي كه افراسياب بر ايرانيان پيروز شد و منوچهر در تبرستان در تگنا افتاد، قرار كردند تا مرز ايران را با پرش تيري مشخص كنند. در اين هنگام فرشته نگهدار زمين (سپندارمذ) ظاهر شد و دستور داد تا تير و كماني آنچنان كه در اوستا دستور داده شده بسازند و پس از آن آرش آمد، عريان شد و گفت: اي پادشاه اي مردم به تن من بنگريد مرا زخمي نيست ولي مي­دانم وقتي اين تير را رها كنم در دم جان مي­سپارم و تنم نيز پاره پاره ميشود. تير را از چله كمان رها كرد و در همان دم جان سپرد. آرش در اوستا به نام ارخش خوانده مي­شود كه به معني بهترين تيرانداز است و آرش بهترين كماندار زمان بوده است قابل اشاره است كه در تمام متون تاريخي، همگان به كمانداران چيره دست و ماهر ايرانيان و به خصوص جنگاوران سلسله پارتيان (اشكانيان) معترف بوده­اند و در جاي جاي تاريخ آورده شده است كه تير كمان ايرانيان پران و با نفوذ بساير بوده است و بهترين كمانداران همواره از سپاه ايرانيان بوده­اند. فردوسي در شاهنامه آرش را جد اعلاي پارتيان مي­خواند كه همان اشاره به مهارت وي در تيراندازي مي­باشد پس از اين نمايش شورانگيز كه آرش به منظور نشان دادن سلامت خود در حضور درباريان و سپاهيان انجام داد. با نيروي خداداد، تير را از چله كمان رها كرد و در همان دم جان سپرد. خداوند به فرشته باد فرمان داد تا تير را نگهباني كند تا از كوه رويان به دورترين مكان در مشرق زمين فرود آيد. آن تير در فرغانه بر تن درختي نشست كه از آن درخت بزرگتر در جهان نبود و همان جا مرز بين ايران و توران گرديد.

گفته مي­شود از جايي كه تير پرتاپ شد تا جايي كه بر درخت نشست حدود هزار فرسنگ فاصله است. و آن روز را ايرانيان جشن گرفتند و نام آن را جشن تيرگان نهادند.

به روايت ديگر اين جنگ ميان ايران وتوران در روزگار نوذر و افراسياب در گرفت و سازش ميان اين دو گروه در روزگار زاب بوده است و اين روايت در تاريخ ثعابي آمده و ادامه مي­دهد: نوذر پسر منوچهر در تبرستان به همراه سران سپاهش گرفتار و كشته شدند بزرگان ايران زو پسر تهماسب را كه از خاندان فريدون بود به شاهي برگزيدند و پس از آن با فرستادن پيك خواستار سازش با افراسياب شد. و خواستار آن شدند كه لشكر توران به اندازه پرش تيري از خاك ايران دور شوند و آرش كمانگير را براي انداختن تير انتخاب كردند. تير او از درخت بيشه مخصوصي بود و پر آن از بال شاهيني از يك كوهستان ويژه بود و پيكان آن هم جنس خاصي داشت. زندگي اين تيرانداز به پايان رسيده بود اما خداوند او را براي چنين روزي نگاه داشته بود او در تبرستان بر روي كوهي بلند قرار گرفت و تيري را كه خود افراسياب بر آن نشان گذارده بود از كمان رها كرد و همان دم جان سپرد. و اين در هنگام برخواستن خورشيد بود تير از تبرستان به طرف باد غيس به پرواز درآمد خداوند به فرشته باد فرمود كه تير را همراهي كند و به سرزمين خولم در بلخ فرود آمد آنگاه كه تير فرود آمد خورشيد هم غروب كرد آن تير را از خولم به تبرستان نزد افراسياب فرستادند چون آن را با همان نشان خود بديد شگفت زده شد كه چگونه اين همه راه را پيموده است اما نتوانست از پيمان خود سر پيچد و ناچار شد همان جايي را كه تير فرود آمده بود به عنوان مرز ايران و توران بپذيرد.

در مجمع­التواريخ اين تيرانداز آرش شواتير يعني تندتيز ناميده مي­شود. در نوروزنامه حكيم عمر خيام آمده است كه نخستين كسي كه تير و كمان را ساخت كيومرث بود و كمان او در آن روزگار جوبي بود. بهرام گور كمان را با استخوان مار ساخت و بر تير چهار پر نهاد و كمان را توز پوشيد. بالاترين وزن براي كمان را ششصد من گفته­اند و آن را كشنكنجير گفته­اند و كوچك­ترين كمان­ها يك من بود كه براي كودكان مي­ساختند.

سمبل پرثوآ بازدید : 545 دوشنبه 27 شهریور 1391 نظرات (1)

 

زال در كودكي:

سام در شبستان خود، كنيزكي زيبا داشت كه سام آرزو مي­كرد برايش پسري بياورد ولي نوزاد برخلاف تمام نوزادان موهاي سپيد داشت. سام چون ديد موي سر پسرش چون پيران سپيد است سخت يكه خورد و از سرزنش مردم ترسيد، پس با خشم و بيزاري روي از نوزاد گردانيد و به نوكرانش فرمود تا او را به جايي ببرند كه چشم هيچ آدمي او را نبيند. پس نوكران سام بچه را برداشتند و به البرزكوه بردند و او را روي تخته سنگي در دامنه كوه نهادند و بازگشتند سيمرغ چون جوجگانش را گرسنه ديد از آشيان خود كه در بالاي كوه بود به پرواز درآمد تا شكاري كند. سيمرغ از آن بالا با چشمان دوربين خود كودك را كه روي تخته سنگ افتاده بود و دست و پا مي­زد، ديد. پس بي­پروا از بالا به زير آمد و بچه را به چنگال گرفت تا جوجگانش او را بخورند ولي در اين هنگام سيمرغ مهري از كودك بي­پناه در دلش خانه كرد. سيمرغ و جوجگانش بچه را با مهرباني مي­نگريستند و از خوبي چهره­اش در شگفت بودند و او را همچون عضوي از خانواده پرستاري كردند.

تعداد صفحات : 4

درباره ما
Profile Pic
رزم باستانی و پهلوانی پرثوآi.z.s.f
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 39
  • کل نظرات : 92
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 81
  • آی پی امروز : 40
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 44
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 49
  • بازدید ماه : 49
  • بازدید سال : 122
  • بازدید کلی : 112,992
  • کدهای اختصاصی

    ابزار نظر سنجی


    سلام باسلام
    مهمان گرامي، براي مشاهده تالار گفتمان پرثوآدروب ميبايست از طريق ايــن ليـــنک ثبت نام کنيد